Wednesday, May 09, 2007


حریر کشمیر ساشیمی

کرولین فورد

اسدالله امرایی

كرولين فورد اهل تورنتوست.داستان هايش در مجلات مختلف چاپ مي شود.مدرس دانشگاه است و در دانشگاه هاي مختلف از جمله در جمهوري چك و مكزيك درس داده.داستان حرير كشمير ساشيمي حكايت دردآور زنان و دختراني است كه براي گذران زندگي مجبور به نوعي خاص از تن فروشي هستند.كساني كه در مقابل مبلغي بايد ساعت ها بي حركت در مقابل مرداني كه مي خواهند گرانترين غذاي دنيا را بخورند نقش بشقاب را بازي كنند و بي حركت بمانند.اين داستان از با اطلاع و اجازه نويسنده انتخاب و ترحمه شده است


دو آشپز سوشی پز کارشان را زیر نور چراغ ها ی مهتابی شروع می کنند.برش های سرد خیس گوشت را در دایره های هم مرکزمی چینند.از ماهی تن صورتی تا هشت پای سفید رنگ باخته. بی صداو فرز هستند.دست هاشان به سرعت حرکت می کند و بر اثرهنري شان خیمه می زنند.جراحانی هستند که عمل ظریفی را انجام می دهند.حرکت چرخشی از ناف او شروع می شود.حجاب حاجز او مثل صفحه شطرنج است.به سمت بالا تنه می روند و سینه اش را با بادکش ها ی گرد شاخک های اختاپوس می پوشانند،گلویش را با برگ های سبز شیزو ،زیر شکمش برش سه گوشی از ماهی بادکنکی می گذارند که اگر درست حاضر نشود سمی می شود.جای موهای زهار.حس تماس با مرگ ترسناک تر است به خصوص وقتی که طرف زن خارجی باشد و بخواهند روی او غذا بخورند. پاهای او را با رول کالیفرنیا پوشانده اند.گل های خوراکی را در ناف او می گذارند،زیربغل هایش،پشت گوشش و لای موهایش،حتی یکی را لای پایش می گذارند.حسابی تزیین شده است.او را از آشپزخانه ی به شدت پرنور به رستوران نیمه تاریک می آورند.چشم هایش که به نور کم عادت می کند، فقط سقف را می بیند که با ستاره های هالوژن سوزن سوزن پوشانده شده.صدای زمزمه ی مردان را می شنود که رسیدن او را به سر میزشان تحسین می کنند.چاپاستیک ها که تکه های ماهی را از روی سینه ،شانه و دست های او بر می دارند حس می کند سیخ توی تن او می کنند.تصویر خودش را در آینه ی مطلای اتاق پرو مجسم می کند.توی خیاط خانه بی نقص است.توی لباس مارك آرمنی معصوم است.مردها که تکه های سرد ماهی را برمی دارند تکه هایی از پوست سرد را آشکار می کنند.به سقف خیره می شود و خودش را در ساحل می بیند .کاش می شد لبخند بزند،اما بی حال می ماند.ماهی خام مثل پتوست.می خواهد دراز بکشد،پاهایش را تکان بدهد اما باید صبر کند تا مهمانی تمام شود.به لباس کلوین کلاین که فردا می خرید فکر می کند، ساشیمی مثل حریر کشمیر به نظر می آید.پچپچه های مستانه را راحت تر می تواند ندیده بگیرد چون سر در نمی آورد.تق و تق چوب های غذا خوری را نمی تواند ندیده بگیرد.یکی ماهی بادکنکی را به کل از یاد می برد و هل می دهد به جایی که نباید،یکی دیگر سعی می کند نوک سینه اش را به جای یک تکه گوشت خوردنی بكند.هیچ کدام از مردها جلو چشم او نمی آیند تا جایی که او می توانست بگوید هیچ کدام سعی هم نکردند چهره او را ببینند.او فقط یک میز است ،یک سفره وبشقاب زنده که نبض دارد.مرد ها گران ترین غذای دنیا را صرف می کنند.آخرش ترتیبات هنرمندانه تمام می شود ودرست مثل جدولی نیمه کاره رها شده می ماند.صدای کوبیدن دست پایان مهمانی را اعلان می کند.دخترك را می غلتانند
Sashimi Cashmere by Carolyn Forde.